دیگه ناچار شدم بیام از گوشی پست بذارم. ظاهرا تا آخر هفته هم نمیتونم بیام پای وبلاگ.
خیلی دلم گرفته. تنهایی های درونی م زیاد شده . دورم پر از آدم ولی تنهام.
دلتنگم.
تازه از فردا دیگه کلاس های آموزشگاه هم تموم میشه و شرایطم میشه غوز بالا غوز. اعصابم بیشتر خورد میشه با تو خونه نشینی.
گاهی اینقدر تو ذهنت میگردی ببینی کی هست که حالا حرف زدن باش بتونه آرومت کنه و سرحال بیارتت اما کسی رو پیدا نمیکنی.
لیست دفترچه تلفن رو از بالا تا پایین چک میکنی میخوای یه اسم پیدا کنی که دلت رو بلرزونه و حسی درت ایجاد کنه اما پیدا نمیکنی. و این خیلی حال بدیه. خیلی بده به جایی برسی که هیچ کس پیدا نشه که حالت رو خوب کنه.
دلم عشق و عاشقی میخوات . دلم سفر و پرواز میخوات . دلم یه دست و یه آغوش گرم میخوات . یه تن که به تنم گرما بده و بگه دردت به جونم . بگه تو امر کن من اجرا میکنم . یه مرد ،یه تکیه گاه محکم . یکی که جای خالی همه دلتنگی هام رو پر کنه . یکی که نفسش به نفسم بنده. یکی که همه جوره هست همیشه هست . یکی که تب کنی برات میمیره . یکی که من مال اون و اون مال من باشه . هیچکس هم مانع باهم بودن مون نشه.
خیییییییییلی دلم گرفته. خیلی دلتنگم . حال دلم خوب نیس.
سلام.بهتری؟
کلاسای اموزشگاه دوباره از مهر شروع میشن؟
بله ولی دیر و زود داره . من خییییییلی خسته و افسرده میشم تو خونه .